آینده کمونیسم کارگری یا بی آیندگی پوپولیسم
على طاهرى

مهرنوش موسوى فهميد قاطى شدن با کمپین ترور شخصیت و فحاشی حککا به قلم مصطفی صابر در ناتوانی به نقد استخوان دار سیاوش دانشور فايده ندارد. لذا "حوصله اش سر رفت" که از مرگ حکمت و وقايع بعد آن بگوئيم و "بحث اخلاقى" کنيم!؟

راستش ايشان در مترسک کردن بحث ديگران و زدن مترسک در دنياى موهوم استاد است. اتفاقا اين سنت عقب مانده ترين جريانات پوپوليستى است. ميشود چيزهائى را به يکى منتسب کرد که روحش از آن خبر ندارد و مانند دن کيشوت به جنگ آسياب بادى رفت. مشکل اينست که تا بحال اين همه مجاهدت ايشان در حزب مسلمان سابق حتى به ارتقا خود ايشان در سطح يکى از همين شخصيتهاى مسلمان سابق منجر نشده است و ظاهرا خودش هم اين را فهميده است. بگذريم .

با کسى که سياه را سفيد جلوه ميدهد و سفيد را سياه نميتوان وارد بحث شد. با کسى که با چماق "بحث اخلاقى" ميخواهد توهين و لمپنيسم سياسى را توجيه کند نميتوان بحث جدى سياسى کرد. او در واقع دارد ازاين روشهاى عقبمانده دفاع ميکند و جرات دفاع مستقيم را هم ندارد. همين درجه و حتى بدتر از اينها را از مقالات ايشان ميتوان در هر رفت و آمدشان عليه حميد تقوائى٬ عليه کوروش مدرسى و حالا عليه سياوش دانشور و على جوادى و آذر ماجدى نشان داد. مهم اينست که مهرنوش کجاست٬ حقيقت هم آنجاست !

در مورد دو حکم ايشان
پوپوليسم نقد شد و تمام شد و تکرار آن رنگ پاشيدن روى تلاشهاى حکمت است! اين حکم ايشان است. بله پوپوليسم در قاموس چپ ايران نقد شد و محصولش شد حزب کمونيست ايران و بعد در ادامه نقد اين پوپوليسم٬ يعنى ناسيوناليسم چپ٬ مبناى اجتماعى و طبقاتى اين جنبشها در ايران و جهان نقد شد. نقد ناسيوناليسم هم تمام شد. نقد سرمايه دارى دولتى هم تمام شد. نقد قوم پرستى هم تمام شد. اما وقتى اوضاع جهانى و منطقه اى موجبات بازگشت و بازسازى عتيق ترين عقايد و جنبشها را فراهم ميکند٬ اين حکم چيزى شبيه کشک است. ما صد بار گفته ايم و ميگوئيم چپ راديکال آينده ندارد. اما مادام که اين جريان خود را بازتوليد ميکند و بويژه پشت کمونيسم تزهاى خود را جلو ميکشد بايد از آن کشف حجاب کرد و نشان جامعه داد. سياست و تغييرات در تناسب قواى سياسى و فکرى و جنبشى با زمان مسابقه فوتبال کمى فرق دارد. ايشان دنيا را درست مانند احکامش سر و ته ميبيند .

کنترل کارگرى و پايه چپ اردوگاهى! اين حکم دوم ايشان است و خود را به هر در و ديوارى زده که شايد کلمه کنترل بازار را با کنترل کارگرى بدوزد. زنده باد توانائى در جعليات و نفهم تصور کردن مخاطب! خانم محترم٬ شما اگر با کمى مطالعه حرف بزنيد به نفع خودتان است. کسى که سياست اخير سرمايه دارى را براى کنترل بازار با سياست کنترل کارگرى صرفا بخاطر اشتراک در کلمه کنترل يکى ميداند٬ درست مانند کسى که حکومت کارگرى را با حکومت بورژوائى صرفا بخاطر اشتراک در کلمه حکومت يکى بداند٬ يک شعبده باز آماتور است .

خانم عزيز٬ دوست سابق٬ يا جرات داشته باشيد از حزب مسلمانان سابق و حزب طالب اف و تصوير ناسيوناليستى جديدتان و بحثهاى آقاى تقوائى دفاع کنيد و يا اگر نميتوانيد صورت مسئله را عوض نکنيد. براى خودتان داستان سرهم نکنيد. کمونيسم کارگرى معضل هويتى ندارد. معضلى اگر هست ترسيم راه پيشروى و پيروزى آن و ساختن حزبى براساس اين اهداف کمونيستى است. اگر کسى معضا هويت و بى آيندگى دارد پوپوليسم و ناسيوناليسم و کمونيسم بورژوائى عهد عتيقى است که از سر و کول حزب شما و نوع شما بالا ميرود. راهنماى عوضى نزنيد٬ شما لطفا اگر هنرى داريد معضل هويت و سياست و استراتژى و تاکتيک حزب مسلمانان سابق را ترسيم کنيد. ما راهمان را بلديم .